
دوتا خورشیدِ عالمتاب میآیند از بالا دوتا دُرِّ نادر و نایاب میآیند از بالا دوتا آقا، دوتا ارباب میآیند از بالا دوتا کوثر، دوتا زمزم، دوتا دارو، دوتا مرهم دوتا ایمانِ مستحکم، یکی صادق، یکی هم حضرتِ خاتم ندایی آمد از لاهوتِ رَبَّالعِزَّه در ناسوت به هم پیچیده شد طومارِ کُفرِ جِبتِ وَ الطاغوت فَلَک خرّم، مَلَک در شادی و جنّ و بشر مبهوت فروغی در شب آمد، اَیُّهَا العالَم رئیسِ مکتب آمد، اَیُّهَا العالَم اَلا ای شیعیان، کف دارد این مژده رئیسِ مذهب آمد، اَیُّهَا العالَم ببین آتشکده خاموش شد از شعلههایِ شرک کسی آمد که لرزانده است نورِ او بنایِ شرک هراسان شد از این مولودِ مکّه، ناخدایِ شرک محمّد هدیهای از عالَمِ بالا مقامش قابِ قَوْسَین است و أَوْ أَدنیٰ اگرچه خاتمِ پیغمبرانش خواندهاند امّا بخوانیدش اَبَاالاُمَه، اَخَاالحِیدَر، اَبَاالزَهرا محمّد میرسد از خوبیِ اخلاق میخواند امینِ مکّه از پابندیِ میثاق میخواند سروشِ وحی را در گوشهیِ عُشّاق میخواند زِ قرآن خواندنش، قرآن شده واله دلِ یاسین و اَلرَّحْمَٰن شده واله حرا واله، خدا واله، علیِ مرتضیٰ واله ابوذر مست گشته از دَمَش، سلمان شده واله کنارِ گنبدِ خَضرایِ او ما روسیاهانیم در این دارُالحُکومه، تک به تک، ما عبدِ سلطانیم پناهمان بده، همشهریِ شاهِ خراسانیم شَفیعَالمُذنِبین اَلْغَوْث شَهِ دنیا و دین اَلْغَوْث اَلا ای که وصیّات شد اَمیرُالمُؤمِنین اَلْغَوْث علی دلدار، علی دلبر، علی مولا، علی رهبر علی قرآن، علی کوثر، علی میزان، علی محشر علی صَفدَر، علی حیدر، علی شد جانِ پیغمبر عَلِیٌّ حُبُهُ جُنَّه، قَسِیمُ النَّارِ وَالجَنَّه وَصِیُّ المُصطَفَیٰ حَقّاً، اِمَامُ الْإِنْسِ وَالجِنَّه