به نام قبله‌ی شاهِ نجف، به نامِ نبی

به نام قبله‌ی شاهِ نجف، به نامِ نبی

[ حسین طاهری ]
به نامِ قبله‌یِ شاهِ نجف، به نامِ نبی
منم غلامِ علی و منم غلامِ نبی

علی و فاطمه، داماد و دخترش هستند
چه بیش از این بنویسیم از مقامِ نبی

نوشته‌اند سخن گفته در شبِ معراج
خدا به لهجه‌یِ حیدر، به احترامِ نبی

به آنکه تهمتِ هَذیان به او زده لعنت
همیشه وحی گره خورده با کلامِ نبی

بگو به دشمنِ حیدر، خدا خدا نکند
علی علی‌ست، مناجاتِ صبح و شامِ نبی

بگو که اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلیُ‌الله
بگیر هرچه که می‌خواهی از رَسول‌ُالله

سلام، حضرتِ از درکِ ما فراترها 
سلام سایه‌یِ بالا سَرِ ابوذرها 

به‌ جز تو نیست کسی در جهان علی‌پرور 
به جز تو نیست کسی سیّدِ پیمبرها

تو با علی و خدیجه قیامتی کردی
که نیست تا اَبَدُالدَهر کارِ لشگرها

جماعتی که همه دشمنانِ هم بودند
شدند با هنرت خواهر و برادرها

هنوز هم که هنوز است نامِ فاطمه‌ات
نشانده لرزه به جانِ تمامِ اَبتَرها

بزرگ و کوچکِ نسلت همیشه سلطان‌اند
غلامِ خانه‌یِ این قوم تاج‌داران‌اند

تو نورِ عالَمِ اِمکان، تو ماهِ تابانی
تو قبله‌ای، تو مرادی، تو جانِ جانانی

تو باوفا، تو خدایِ مَکارِمُ‌الاَخلاق
تو قبله‌گاهِ تمامِ مهربانانی

به آشنا، به غریبه، به کافر و مؤمن 
رسیده بخشش و لطفت، تو مثلِ بارانی

تو آن شهنشهِ خاکیِ روزگاری که 
نه حاجِبی به سرایت بُوَد، نه دربانی

بزرگواری و کارت عطایِ بی‌منّت 
غمِ دلِ همگان را نگفته می‌دانی

به یُمنِ مَقدَمِ تو، بت‌کده مُصَلّا شد
زمین زِ خوابِ زمستانیِ خودش پا شد 

جهان برایِ همیشه‌ است آرزومندت
شده هواییِ شصت‌وسه سال لبخندت

چه ساده عاشقِ خود کرده‌ای دو عالَم را 
یگانه‌ای و زمانه ندیده مانندت

قسم به جانِ که از اهلِ آسمان و زمین 
به جز تو خورده به قرآنِ خود، خداوندت 

خدا زِ دامنِ تو، دستِ من جدا نکند
خدا رهام نگرداند هرگز از بندت

هزار شُکر که مدیونِ صادقت هستیم
رَهِ نجات به من یاد داده فرزندت

همان‌که خواسته‌ای شد مسیرِ عاشقی‌ام
هزار شُکر خدا را امامِ صادقی‌ام

همیشه بر سَرِ این سفره میهمان هستم
همیشه شاملِ این لطفِ بی‌کران هستم

نه دلبری‌ست مرا جز نواده‌گانِ شما 
نه جیره‌خوار و فداییِ این و آن هستم 

بگو چه بهتر از این خواهم از تو، من دیگر
به زیرِ سایه‌یِ زهرایِ مهربان هستم

شنیده‌ام که تویی عاشقِ حسینی‌ها 
منم همان‌که رفیقِ حسینتان هستم

بیا به جانِ فاطمه آقا، بیا و کاری کن
شوم شهیدِ حسینِ تو تا جوان هستم

در این زمانه که دل‌سوز و تکیه‌گاهی نیست
به جز حسین، مرا ملجأ و پناهی نیست

نظرات

عالی