درمدینه لاله‌ای درهم شکست

درمدینه لاله‌ای درهم شکست

[ احمد واعظی ]
در مدینه لاله‌ای درهَم شکست 
بلبلی از فرط غم از پا نشست

جوجه‌های نازنینش سوختند 
آتشی از داغِ دل افروختند 

آتش از لاله زبانه می‌کشید 
دود و آتش تا به کیوان می‌رسید 

نیمه شب بود و سکوتی مرگ‌بار
آه بود و ناله و هجرِ یار 

کوهِ صبر و استقامت خون گریست
آسمان در دشت و در هامون گریست 

هم‌نوا با قلبِ سوزانِ حسین 
عرشیان و فرشیان در شور و شِین

مرتضی بی دلبر و دلدار شد
بی‌کس و بی‌یاور و بی‌یار شد

نظرات