من ز خاک پای تو سر بر نمیدارم تا قیامت چشم از این در بر نمیدارم دل به مهرت داده دیگر بر نمیدارم گفتهام من دل ز دلبر بر نمیدارم دست از دامان حیدر بر نمیدارم (یا علی، یا علی یا حیدر) گر بگویند این چنین و آن چنان است تو لحظه ای او رها کن این جهان از تو کل گنج این زمین و آسمان از تو سکهای از این همه زر بر نمیدارم دست از دامان حیدر بر نمیدارم گر سرا پای مرا غرق بلا سازد یا ز من خاکستری از شعلهها سازد گر زبان از کام و زبان ز تن جدا سازد جز برای مدح او سر بر نمیدارم دست از دامان حیدر بر نمیدارم مننبودم که تو در آب و گلم بودی پادشاه قصر زیبای دلم بودی تو همه بود و نبودم با فاصله بودی جز به مهرت سر ز بستر بر نمیدازم دست از دامان حیدر بر نمیدارم (حیدر حیدر) یا علی ای نقطهی پرگار دین من یک نخ از نعلین تو حبل المتین من حضرت مولا امیر المومنین من ذکری از نام تو خوش تر بر نمیدار دست از دامان حیدر بر نمیدارم (یا زهرا یا زهرا)