خواهر تو پرستوی بی بال و بی پرت شد

خواهر تو پرستوی بی بال و بی پرت شد

[ مهدی اکبری ]
خواهر تو پرستوی بی بال و بی پرت شد 
آخر دیدی زینبت آواره‌ی سرت شد 
غریبی درمون نداره برادر 
قافله سامون نداره برادر 
ببین شدم دربه‌در سر تو
دیدی چه اومد سر خواهر تو 
بازم گرفته آسمون، حال و هوام بارونیه 
بازم میون دل من بساط روضه‌خونیه 
تمام آسمون داره برا غریبیم می‌باره 
برای داغ زینبه که عالمی عزا داره 
تو سینه دارم یه دنیا غربت 
وای از اسیری، وای از اسارت 
تو سینه دارم یه دنیا غربت
وای از غریبی، وای از اسارت 
وای از غریبی، وای از غریبی 
*****
برای این بچه‌ها تنو سپر می‌کنم
فقط بیا، فقط بیا، فقط بیا ببین با کی سفر می‌کنم
بیا ببین غصه شد حاصل من 
نامحرمان به دور محمل من 
بیا که پیکرم پر از نشونست 
تنم کبوده ضرب تازیونه است 
اگر که بارونه چشام، اگه دلم پر از خونه
حرف‌های ناروا شب و روز دلمو می‌لرزونه
تو هر گذر بی غیرتا به دور ما صف می‌زنن
با اشک ناموس خدا می‌خندن و کف می‌زنن
چشامه تاریک، چه روزگاری 
زینب خسته ناقه سواری 
وای از غریبی، وای از غریبی

نظرات