
بازم که بیداری خانوم خونهم بازم که بیتابی خانوم خونهم انگاری تب داری خانوم خونهم چرا نمیخوابی خانوم خونهم این سکوت تلخ تو آره قاتل منه وقتی حرف هم میزنی همش حرف رفتنه آرزوم از لب تو یه علی شنیدنه وقتی حرف هم میزنی همش حرف رفتنه خواهش میکنم نرو خاطرات کوچه رو خاکش میکنم نرو خون رو دیوارو پاکش میکنم نرو خواهش میکنم نرو چشات نمیبینه خانوم خونهم تو بستر افتادی خانوم خونهم دو ماهه با اشکات هر روز و هر شب علی رو دق دادی خانوم خونهم اون غلاف لعنتی شده کابوس حسن حق داره گریه کنه برا تو بلند بلند خون روی پیرُهنت میگه حالتو به من حق دارم گریه کنم برا تو بلند بلند اصرار میکنم بمون من به غربت خودم اقرار میکنم بمون فکری واسه اون در و مسمار میکنم بمون اصرار میکنم بمون (خواهش میکنم بمون) موهات پریشونه بابای نازم لبات پر از خونه بابای نازم من آرزو کردم مهمونم باشی تو کنج ویرونه بابای نازم هرکی از راه رسیده دختر تو رو زده دیدی از رو نیزهها چی به روزم اومده واسه من که دخترم لباس پاره بده دیدی از رو نیزهها چی به روزم اومده پر پر اومدی چرا بدون داداش علیاصغر اومدی چرا مهمونم شدی ولی با سر اومدی چرا پر پر اومدی چرا بابا، (بابا قشنگم) ۳...