روضه سنگینه داره زینب این مصیبتا رو میبینه روضه جانسوزه همه جای خونه بین شعله میسوزه مادر افتاده چه خبر شده صدا صدای فریاده نه فقط دیوار حتی غرق خون هم چادر و هم مسمار مادر و باش طوری زد دختر پیغمبر اوباش پیش چشمای علی همسر و باش همهی دلخوشیه حیدر و باش در افتاد مادر افتاد با سر افتاد با سر افتاد در افتاد دلخوشیه حیدر افتاد مادر افتاد آی مادر مادر مادر... روضه دلگیره جوری با لگد زدن که داره میمیره پشت در تنها مونده تو شلوغیا به زیر دست و پا زخمیه بازوش داره خون میچکه از جراحت پهلوش خیلی بیتابه روی خاک کوچه هی میریزه خونابه در افتاد مادر افتاد مادر افتاد با سر افتاد در افتاد دلخوشیه حیدر افتاد