از گلستان لالههای پرپرم آید به یاد از نِیستان داغهای خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت میکنم در اسارت آنچه آمد بر سرم آید به یاد هر کجا آب است آتش میزند بر جان من چون نوای آب آبِ اصغرم آید به یاد