ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی ای زندهکنندهی مسیحا ألغَوث یا مهدی صاحبَ الزمان ادرکنی * * * * مهر تو را به عالم امکان نمیدهم این گنج پُر بهاست، من ارزان نمیدهم بر سر غلامی تو مرا تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمیدهم گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند کوی تو را به روضهی رضوان نمیدهم گر قطرهای ز آب فراتات شود نصیب آن قطره را به چشمهی حیوان نمیدهم جان میدهم به شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمیدهم * * * * او میدوید و من میدویدم او سوی مقتل، من سوی قاتل او مینشست و من نمینشستم او روی سینه، من در مقابل او میکشید و من میکشیدم او خنجر از روی کین، من ناله از دل * * * * ای ماه در آفتاب کشتند تو را با بغض ابوتراب کشتند تو را سوزد دل مادرت که لب تشنه حسین مابین دو نهر آب کشتند تو را