مهرش به جان خریدم و گفتم حسین بادند چون که بادهی قالوا بلی مرا زن جرعهای چشیدمو گفتم حسین در نیمههای شب به خیال حریم او آه از جگر کشیدمو گفتم حسین چون مرغ پر شکستهی گم کرده آشیان تا کوی او پریدمو گفتم حسین میگفت یا حسین شب و روز مادرم من هم از اون شنیدمو گفتم حسین حسین جان، حسین جان به دنبال دست نجات حسینی برهنه پایی در کوچهها دویدمو گفتم حسین کعبه دلهای ما کرببلای حسین مرغ دل ما زَند پر به هوای حسین چون به عزا خانهاش میروی آهسته رو بال ملائک بود فرش عزای حسین حبیبنا یا حسین، سیدنا یا حسین خنده کنان میرود روز جزا در بهشت هر که به دنیا کند گریه برای حسین شده است دامن من رحل و رأس پاک تو قرآن و یا که بر سر دستم شِکفته لاله چیده