از این زمانه جدا می شویم با گریه

از این زمانه جدا می شویم با گریه

[ مهدی رسولی ]
از این زمانه جُدا می‌شویم با گریه
از دامِ نَفس رَها می‌شویم با گریه

به روی خاک می‌افتیم از سَرِ غفلت
ولی دو مَرتَبه پا می‌شویم با گریه

دل شِکَسته حَریمِ مقدّسِ یار است
مُقَرّبین خدا می‌شویم با گریه

به عشقِ شاهِ نجف، ما کُمیل می‌خوانیم
غریقِ نورِ دعا می‌شویم با گریه

همین که بوی شبِ جمعه می‌رسد از راه
اَسیرِ کرب‌وبلا می‌شویم با گریه

حسین کُشته‌ی‌اَشک است پس به عشقِ حسین
فدای شاهِ وَفا می‌شویم با گریه

به زخم‌های تنِ کُشته‌ی میانِ دو نَهر
شبانه‌روز دَوا می‌شویم با گریه
****
(یه عالَمه گریه به روضه بِدِهکارم) ۲
تا خوب نشه زخم‌هات، دست بَرنمی‌دارم

نظرات