مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید

مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید

[ مهدی رسولی ]
مژده ای چشم انتظاران ماهِ مهمانی رسید
ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید

اشک شوقِ اذن دخولِ میهمانی رفتن است
بنده‌ی آلوده‌ای با چشم بارانی رسید
 
هرکه خوش روزی‌است کلی اشک چشمش می‌دهند
سر به زیر انداختم، رزق فراوانی رسید

از پی لاتقنطوا مِن رحمت‌ الله آمدم
آیه‌‌ای خواندم، بشارت‌های قرآنی رسید

امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست
خنجری برداشت ابراهیم، قربانی رسید

لطف او نگذاشت حتی بنده‌اش لب تر کند
هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید

از همان بدو تولد رزق ما دست علی‌است
از نجف در سفره‌ی ما لقمه‌ی نانی رسید

سفره‌ی افطارمان را پهن کردیم و از آن 
عطر و بوی زعفران‌های خراسانی رسید

کاش می‌شد مثل حر مارا بغل گیرد حسین
غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید

محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط
مویه باید کرد، وقت مرثیه خوانی رسید

آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد

پربازدید ترین شعر اول مهدی رسولی محرم و صفر مناجات با خدا

پربازدید ترین شعر اول محرم و صفر مناجات با خدا

محبوب ترین محرم و صفر مناجات با خدا

محبوب ترین مهدی رسولی

نظرات