
بندهی بیچشم و رو را بندهپرور خواسته آمده ماه اجابت کردنِ هر خواسته آی صاحبخانه مهمان آمده، ردّش نکن حاجتش را سائلت تنها از این در خواسته یا غیاث المُستَغیثین، تو به فریادم برس دادِ من از دست نفْس سرکشم برخاسته گرچه بد کردم، نوازش کن مرا، تنبیه نه عبد خاطی جز محبّت، چیز دیگر خواسته کار من تا بیخ پیدا کرد، اشک من چکید این که وا گردد گرهها، دیدهی تر خواسته ذوق افطاریِ ما خرمای نخل مرتضیست از همان جنس رطبهایی که قنبر خواسته داشتم رسوای عالم میشدم، مادر رسید سربلندیِ مرا همواره مادر خواسته وقت دفن بچه شیعه، میرسد بابای او ما نمیگوییم این را، شخص حیدر خواسته مقتل آوردهست، آقای غریبم تشنه بود آه جای جرعه آبی شمر، خنجر خواسته بالحسین الهی العفو