ای آشنای عبد گنَهکار یا مُجیر

ای آشنای عبد گنَهکار یا مُجیر

[ مهدی رسولی ]
ای آشنای عبدِ گنَهکار، یا مُجیر
مشکل‌‌گشای هرچه گرفتار، یا مُجیر

از من تمام عمر، گنَه دیدی و گنَه
شرمنده‌ام از این‌همه تکرار، یا مُجیر

از بس‌که تو ندیده‌گرفتی گناه من
بر معصیّت نموده‌ام اصرار، یا مُجیر

دیگر بیا مرا ز حریمت، جدا مکن
ای آشنای عبد گنَهکار یا مُجیر

دیگر بیا مرا ز حریمت، جدا مکن
ناز مرا کشیده‌ای هربار، یا مُجیر

می‌ترسم از قیامت و از دوری حسین
برگ امان بده به من از نار، یا مُجیر

دست خودم که نیست، لبم تشنه می‌شود
هستم به یاد تشنگی یار، یا مُجیر

تا کربلای حضرت ارباب پَر کِشم
با یک سلام لحظه‌ی افطار، یا مُجیر

خواهم که بی‌حجاب تماشا کنم تو را 
در تحت قبّه‌ی حرم یار، یا مُجیر

***** 

(امشب جواب سوز و نوای مرا بده
دیگر براتِ کرب‌و‌بلای مرا بده)
...
(گذشتن از دنیا سخته
با این‌که گفتنش ساده‌ست
برا ما کربلا دشته
ولی برا عاشق جاده‌ست

به قُرب می‌رسه کسی، که خوب بندگی کنه 
شهید می‌شه اونی‌که، شهید زندگی کنه 

حسین، آقای من، رؤیای من، حسین)

بالحسینِ الهی العفو...

نظرات