(صدایت میزنم، یا قاضی الحاجات، پنهانی) ۲ صدایت میزنم، با حال اندوه و پشیمانی صدایت میزنم، یا اَیُّهَا الرَّحمن، نگاهی کن نگاهی کن به حال و روز من، این نابسامانی (اگرچه من نمکگیری نمکنشناس هستم، باز) ۲ نیاوردی به رویم راه دادی به مهمانی به تو رو میزنم با کوله باری از گناهانم۲ به تو رو میزنم ای مهربان، رو برنگردانی بگو دردِ دِل خود را به غیر از تو به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز میدانی نماز و روزههای ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد، این طرز مسلمانی پر و بالم به چنگ نَفسِ سرکش، سخت زنجیر است قفس تنگ و نفسگیر است، وای از مرغ زندانی مناجات بدونِ اشک را هرگز نمیخواهم مرا ای کاش با هر یا الهیام، بگریانی مگیر این نعمتِ چشمِ تر و آشفتهحالی را وگرنه بندهی خاطی ندارد راه جبرانی در آتش هم بیندازیم، بگویم دوستت دارم۲ دلت میآید آیا عاشق خود را بسوزانی خدایا این گنهکار از عذاب قبر میترسد از آن اوقات تنهایی، از آن ساعات ظلمانی تو را جان علی موسی الرضا با من مدارا کن به حق بوسهام بر مضجع شاه خراسانی دم افطارها با کام تشنه روضه میچسبد بخوانی روضههای تشنگی شاه عطشانی لبش ذکر خدا میگفت لعنت بر سنان مست لبش ذکر خدا میگفت وای از نیزهی آنی صدای استخوانهایش تمام عرش را لرزاند به زیر سمّ مرکب زیر و رو شد جسم عریانی حسین...