یک لحظه هم برا علی از خیمه بیرون نزدم
1429
8
- ذاکر: محسن عرب خالقی
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: شب هفتم محرم
- سال: 1403
یک لحظه هم برا علی، از خیمه بیرون نزدم
دلواپس تو بودمو، به خاطر تو اومدم
اصلا فدای سرت بچهام، آخ بچهام
با حنجرش شد سپرت بچهام، آخ بچهام
آب نداریم ولی، از خون پاکش میکنیم
دل نداریم ولی، با هم خاکش میکنیم
نه خاک نریز، چشماش هنوز بازه حسین
نه خاک نریز، میبینی چقدر نازه حسین
بچهام، آخ بچهام
مسیر تیر و که نشد یه ذره تغییر بدم
یه چیکه آب خوردم بزار، برم بهش شیر بدم
میرم ببینم کجاست بچهام، آخ بچهام
انگار روی نیزههاست بچهام، آخ بچهام
من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه
دستامو شبیه گهواره میگیرم سوی نیزه
قول میدم اگه ورق برگرده علیم نگرده
جوری لالایی میگم که حرمله گریهاش بگیره
بدون تو دنیا دیگه به ما نمیسازه
میبینمت هنوز چشات بازه برا تو میخونم لالایی
به اسرار عمه منم یه ذره آب خوردم
ببینم برای تو هم آوردم ولی تو روی
من این پایین، تو اون بالا
علی لالا، علی لالا
علی لای لای علی، لای لای علی جان
مواظبت هستم، نترس مادر
ای گره خورده به دلها، گره قنداقت
باز کرده گره هم را گره قنداقت
کودکیت به بزرگی جهان میخندد
بند قنداق کجا دست تو را میبندد
پاره کن پیلهی قنداقه که پروانه شوی
تشنگان را نه تو پیمانه که پیمانه میخانه شوی
رفتی و رفت پس از تو نفس گهواره
شیر بیرون زده است از قفس گهواره
پدرت بنده درگاه خدا میخواهد
پسر آب بقا آب کجا میخواهد
آب را کرده بهانه که کسی برگردد
خواست تا با نفست هم نفسی برگردد
نوهی آبی و هر چند که پژمردی تو
آب میداد اگر لیز نمیخوردی تو
چون خطیبی که سند بر سر منبر آورد
حجتالله تو را حجت آخر آورد
در مکتب حسین صغیر و کبیر نیست
او پیر سالخورده و او طفل شیرخوار
درسی که سالخورده به عمری گرفته است
نوزاد طفل خواندش از بر به شاهکار
تدریس شیرخوار به دامان مادر است
شیری که خورد، شیر نخورده به روزگار
شیر ار به پنجه میشکند پشت دشمنش
این شیرخوار با نگهاش میکند شکار
پاسخ به تیر حرمله با یک نگاه
با آن نگه که بود در آن تیر صد هزار
اینه مسیحالحسین، زنده کننده عاشورا
ای بلندآوازهتر زین پستها
دست خالی رد نکن این دستها
حسین...
یا اباعبداللهالحسین
دلواپس تو بودمو، به خاطر تو اومدم
اصلا فدای سرت بچهام، آخ بچهام
با حنجرش شد سپرت بچهام، آخ بچهام
آب نداریم ولی، از خون پاکش میکنیم
دل نداریم ولی، با هم خاکش میکنیم
نه خاک نریز، چشماش هنوز بازه حسین
نه خاک نریز، میبینی چقدر نازه حسین
بچهام، آخ بچهام
مسیر تیر و که نشد یه ذره تغییر بدم
یه چیکه آب خوردم بزار، برم بهش شیر بدم
میرم ببینم کجاست بچهام، آخ بچهام
انگار روی نیزههاست بچهام، آخ بچهام
من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه
دستامو شبیه گهواره میگیرم سوی نیزه
قول میدم اگه ورق برگرده علیم نگرده
جوری لالایی میگم که حرمله گریهاش بگیره
بدون تو دنیا دیگه به ما نمیسازه
میبینمت هنوز چشات بازه برا تو میخونم لالایی
به اسرار عمه منم یه ذره آب خوردم
ببینم برای تو هم آوردم ولی تو روی
من این پایین، تو اون بالا
علی لالا، علی لالا
علی لای لای علی، لای لای علی جان
مواظبت هستم، نترس مادر
ای گره خورده به دلها، گره قنداقت
باز کرده گره هم را گره قنداقت
کودکیت به بزرگی جهان میخندد
بند قنداق کجا دست تو را میبندد
پاره کن پیلهی قنداقه که پروانه شوی
تشنگان را نه تو پیمانه که پیمانه میخانه شوی
رفتی و رفت پس از تو نفس گهواره
شیر بیرون زده است از قفس گهواره
پدرت بنده درگاه خدا میخواهد
پسر آب بقا آب کجا میخواهد
آب را کرده بهانه که کسی برگردد
خواست تا با نفست هم نفسی برگردد
نوهی آبی و هر چند که پژمردی تو
آب میداد اگر لیز نمیخوردی تو
چون خطیبی که سند بر سر منبر آورد
حجتالله تو را حجت آخر آورد
در مکتب حسین صغیر و کبیر نیست
او پیر سالخورده و او طفل شیرخوار
درسی که سالخورده به عمری گرفته است
نوزاد طفل خواندش از بر به شاهکار
تدریس شیرخوار به دامان مادر است
شیری که خورد، شیر نخورده به روزگار
شیر ار به پنجه میشکند پشت دشمنش
این شیرخوار با نگهاش میکند شکار
پاسخ به تیر حرمله با یک نگاه
با آن نگه که بود در آن تیر صد هزار
اینه مسیحالحسین، زنده کننده عاشورا
ای بلندآوازهتر زین پستها
دست خالی رد نکن این دستها
حسین...
یا اباعبداللهالحسین
نظرات
نظری وجود ندارد !