نبود ونیست و دیگر هم از مادر نمی‌آید

نبود ونیست و دیگر هم از مادر نمی‌آید

[ مصطفی مروانی ]
نبود و نیست و دیگر هم از مادر نمی‌آید
یقین دارم که دختر مثل این دختر نمی‌آید
زنی مانند زینب زاده‌ی حیدر نمی‌آید 
عقیله یک نفر بوده است پس دیگر نمی‌آید 

علی خورشید و زهرا ماه و کوکب می‌شود زینب 
به منهای اَلوهییت بگو رب می‌شود زینب 

نبوت در امامت به توانِ عصمت این گردد
حسن در توامانی با حسینی اینچنین گردد
اگر خمسه رکابِ دهر باشد او نگین گردد
زنی آمد که تالی تِلوِ ربُّ العالمین گردد

زنی را همچنان معصوم می‌بینم که زن باشد 
زنی را قبله می‌خوانم که کل پنج تن باشد 

نمی‌فهمیم شأنش را و می‌گوییم فضلش را 
نمی‌دانیم جاهش را و می‌خوانیم وصلش را 
ندارد درک ما در خلقت عالم محلش را
عقیله یک نفر بود و ندارد عقلی عقلش را 

همه فرعیم در عالم اگر این شخصیت اصل‌ست
اگر مَسندنشین ، زینب ؛ حمایت‌گر ابالفضل ست

زبانِ اَلکَنِ ما را کسی اینجا نمی‌فهمد 
زبان عشق سنگین است پس اصلاٰ نمی‌فهمد 
به جز تو حال من را هیچ کس حالا نمی‌فهمد 
ببین که دوستت دارم ، ولی دنیا نمی‌فهمد 

من از مردم بریدم وصلِ تو می‌خواهم کنار تو 
قرارم با تو این بوده که باشم بی قرار تو 

ببین کمبود دارم من ببین کمبود دارم من 
ببین افتاده از پایم ببین تحت فشارم من 
ندارم من ندارم من ندارم من ندارم من 
ولی صورت را زیر پایت می‌گذارم من 

شلوغی‌های دنیا را برایم خوب خلوت کن 
گدایی آمدم امروز پس قدری محبت کن 

بلندا ! بی کرانا ! درد داریم و دوا داری 
زمانه زخمی‌ام کرده ولی قطعا شفا داری
ببین دنیا گرفته سخت بر ما راه‌ها داری
به گریه آمدم پیشت برایم کربلا داری؟ 

پشیمانم اگر رفتم مسیر اشتباهی را 
پناهم باش وقتی که چشیدی بی‌پناهی را 

زینب زینب زینب...

*****

آیه آیه، خدا خدا زینب 
نورِ توحیدِ هَل اَتی زینب

راحت روح مصطفی زهرا
راحت روح مرتضی زینب

قاری خطبه‌های یاحیدر
جلوه‌ی صبر مجتبی زینب

ای امام یقین و صبر و رضا
مظهر عفّت و حیا زینب

شیرِ مردان کربلا عبّاس
شیرِ زن‌های کربلا زینب

در مقاماتِ عشق باید گفت
ما کجا و شما کجا زینب

به یقین در مقام تو جاری است
حکم کلیِ “انّما” زینب

و کتاب شکوهِ تو درس است
لفظ لفظ و هجا هجا زینب

با تمام وجود می‌گویم
السلام علیکِ یا زینب 

*****

مستِ این حس ناب می‌مانیم
نوکر بوتراب می‌مانیم

به شهیدان تو بدهکاریم
وای اگر بی‌جواب می‌مانیم

تا دعاهای مادرت زهرا
بشود مستجاب می‌مانیم

با علی عهد بسته‌ایم امروز
پای این انقلاب می‌مانیم

پای این بیرقیم و منتظرِ
شمسِ پشتِ حجاب می‌مانیم

 در دل ماست شورِ هم‌عهدی
تا بیاید ندا، اَنَا المهدی

نظرات