
چی شده از حیدر چند روزه داری همش روتو میگیری زهرا جون؟ نیمهی شب دیدم وقتی که راه میری پهلوتو میگیری زهرا جون چند روزه که حتی پیش علی نمیشینی یه لحظهی کوتاهی چی شده خانومم؟ تا میبینی منو گوشهای میشینی تنهایی واسهی اشک نیمهشبهات علی بیقراره تو بری بعد تو عزیزم علی کیو داره؟ مگه از من چی دیدی زهرا چرا نمیمونی؟ بیتو میشه تمومِ روزام همه پریشونی سنگ صبور من داری میسوزی توی تب جلو چشمای گریونم همه قرارم باش تو بری من بیتو فاطمه زنده نمیمونم داری میری زهرا با این که میدونی صبر و قرار دلم هستی تو دلم آشوبه آخه دیدم که با درد موی زینبتو بستی مثل تو حیدرم شب و روز دیگه نمیخوابه تو نباشی یه لحظه پیشم فکرشم عذابه چی میشه پاشی و دوباره بگی روبهراهی نزن اینقدر برام عزیزم حرفای جدایی حالا که داری میری زهرا، علی رو حلال کن تو رو آزردنت با حیدر، علی رو حلال کن حال و روزت خرابه کرده دنیای علی رو خبر رفتنت درآورد اشکای علی رو