به خدای مَنّان، به تمامِ قرآن به جلال احمد، به مقام حیدر به کمال زهرا، به وقار زینب به قتالِ حمزه، به نبرد مالک به صفای سلمان، به خلوص بوذر به حقیقت دین، به تمامِ ایمان به حبیب و میثم، به بلال و قنبر که علیست مولا، که علیست سَرور که علیست هادی، که علیست رهبر که علیست ظاهر، که علیست باطن که علیست آدم، که علیست خاتم علی مولا چه خوش است عمری شب و روز دائم ز علی بگویم، ز علی بخوانم به علی ببالم، به علی بنازم ز علی بخواهم، ز علی ستانم که علیست عشقم، که علیست عمرم که علیست قلبم، که علیست جانم گر از او نگویم، گر از او نخوانم به چه کار آید سخن و زبانم؟! به فدای حیدر من و دودمانم من و خاندانم، من و دوستانم که علیست مظهر به خدای کعبه که علیست باور به رسول اکرم علی مولا چه شوند خصمم، چه شوند یارم چه بَرَند هستم، چه دهند کامم به علی مطیعم، به علی مُریدم به علی مُحبّم، به علی غلامم بُوَد او حیاتم، بُوَد او مَماتم بُوَد او امیرم، بُوَد او امامم بُوَد او رکوعم، بُوَد او او سجودم بُوَد او قُعودم، بُوَد او قیامم به علی سپاسم، به علی ثنایم به علی درودم، به علی سلامم به جلال داور که ز کوی حیدر به دیار دیگر نروم مسلّم علی ای صلاتم، علی ای زکاتم علی ای صیامم، علی ای نمازم به رُخَت بخندم، به سویت بپویم به رَهَت بمیرم، به غمت بنازم به تو افتخارم، به تو اعتبارم ز تو سربلندم، ز تو سرفرازم که تویی دعایم، که تویی ثنایم که تویی امیدم، که تویی نیازم اگرم نخواهی، اگرم نخوانی اگرم برانی، به که دل ببازم؟ به ولایت تو، به محبّت تو ز شرارِ دوزخ نبُوَد مرا غم تو طبیبِ فردی، تو دوای دردی تو یگانه مردی، تو گرهگشایی تو خدا خصالی، تو خدا جمالی تو خداجلالی، تو خدانمایی تو ولیّ داور، تو وصیّ احمد تو اباالائمّه، تو امام مایی ز مَلَک نِکوتر، ز بشر فراتر به فدات گردم، تو مگر خدایی؟! به لباس انسان، به جلال منّان نه از این برونی، نه از آن جدایی به نوای قنبر، به زبان میثم ز تو میزند دم، ز تو میزند دم