میباره غربت از خاک اینجا خیلی عجیبه این دشت و صحرا در بین محمل دلشوره دارم یک دَم بیا و بنشین کنارم اشکامو نگاه کن حالم روبهراه نیست از مادر شنیدم تو کوفه وفا نیست واویلا حسینم، واویلا حسینم ... شد کاروونت کربوبلایی میده مشامم بوی جدایی میدونم این شهر رحمی ندارن داغت رو روی قلبم میذارن از اینجا حذر کن کوفه جای ما نیست ترسیدم حسین جان تو کوفه حیا نیست واویلا حسینم، واویلا حسینم ... آغاز غمت شد کربوبلا رحمی به دلم ای خاک بلا دلواپسم و گریونه چشام حالم بَده و مبهوته نگام بوی غم میرسه از این صحرا گفته مادرم از اینجا حرفها باید آمادهی غربت باشم میمونم چند روز دیگه تنها وای من وای من ای حسین...