اعوذ بالله من الکرب و البلا

اعوذ بالله من الکرب و البلا

[ حمید دادوندی ]
اعوذ بالله من الکرب و البلا

دل خواهرش پره 
داره غصه می‌خوره 
شده غرق دلهره

میگه ای آب حیات
لااقل خیمه بزن نزدیک ساحل فرات
به خدا دلشوره دارن همه‌ی مخدرات

نفس تو سینه زندونه
خدا بلا بگردونه
صدای لالایی رباب
داره دل منو می‌لرزونه

لالا لالا لالا لالا دیگه رسیدیم به کربلا(3)

یه مسافر یه مسیر ،یه قبیله یه امیر
مثل دریا تو کویر، توی این گردوغبار 
به کجا می‌بره این قافله رو قافله سالار
خدا می‌دونه قراره چی بشه آخر این کار

تشنه‎‌ی مشکاشون دریا
زائر اشکا بارونه
می‌خونه لالایی رباب
داره پسرشو می‌خوابونه 

لالا لالا لالا لالا دیگه رسیدیم به کربلا(3)

نظرات