مگه جز یه عمر گناه و معصیت کار دیگهای ازم براومده من که خستم از خودم، ترسم اینه ببینم صبر تو ام سر اومده دستمو بگیر و با خودت ببر منو راحتم کن از دست خودم سر من گرم گناهم شده بود نمیدیدم چقد از تو دور شدم مهربون من، مگه دلت میاد حال زارمو تماشا بکنی گم شدم بازم تو این شلوغیا کاش دوباره منو پیدا بکنی هنوزم به روی این روی سیاه مثه خورشید میدرخشی، مگه نه من هنوزم بدم اما میدونم هنوزم منو میبخشی، مگه نه الهی فدات بشم که مهربون از الان به فکر فردای منی بدترین بندتم اما میدونم تو بزرگتر از گناهای منی کارد به استخوان رسیده اومدم بلکه پیدا شده برا من مرهمی میدونم که اگه تو بخوای میشه دیگه تو قلبم نمیمونه غمی با امیدی که به رحمتت دارم اومدم در میزنم، نگام کنی بخشش از بزرگتراس کاشکی بشه باز دوباره منو سربه راه کنی دست من مثل همیشه خالیه روی من سیاهه پیش تو ولی آبروی منو بازم میخری بعلیٍ بعلیٍ بعلی... اینقد شبای قدر میاد، که خالیه جامون که ما دیگه به روضهها، نمیرسه پامون کی میرسه به داد ما، به غیر مولامون به جز حسین حسین، از ما چی میمونه روضهی بعد کی میرسه، هیشکی نمیدونه حسین حسین بگیم که بعد این شبا حسرت یک حسین حسین میمونه رو دلا کاشکی اگه تقدیر نیست، شهید بشیم تو دنیا مرگ ما رو بنویسن، تو روضههای زهرا وای من و وای من و وای من میخ در و سینهی زهرای من در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند چرا مادر عرق پیشونیت سرده بازوت چرا ورم کرده