
مولا روحی فداک افتادی روی خاک باید چه کنم؟ سمت مقتل تو دیدم قاتلت رو اومد چه کنم؟ قاسم رفته، قمر بنی هاشم رفته شیرهخوارهات تا از خیمه با تو شده عازم رفته من جا موندم خیلی خیلی تنها موندم تنها بین غمها موندم دارم میآم عمو جای قاسم و جای علمدار دارم میآم عمو تا با نیزه ندادنت آزار دارم میآم عمو تا نیومده شمر ستمکار من شیرِ حسنم شمشیرِ حسنم ابن الحسنم ذکر یا حسنه غم تو قلب منه ابن الحسنم عبداللهام، سپر اباعبدالله من آخرین تیرِ عشقم فدایی ثاراللهام دورهات کردند با هم قصد غربت کردند عمامهات رو غارت کردند دارم میآم عمو تا لباست رو در نیاورده دارم میآم عمو تا به جسم تو نیزه نخورده دارم میآم عمو تا که از غمت عمّه نمرده دارم میآم عمو جای قاسم و جای علمدار دارم میآم عمو تا نیومده شمر ستمکار دارم میآم عمو تا با نیزه ندادنت آزار عمّه مضطربه جونش روی لبه دل خونه عمو پیش خواهر تو ریختن رو سر تو بارون عمو رفتی از حال دیگه رسیدم بین گودال بذار بدنم باشه پامال بابام اومده به استقبال گیسوی تو، دست قاتل توو موی تو نیزه خورده پهلوی تو ای عمو جانم این دم آخرم بذار زخم گلوت رو ببوسم عموی مضطرم جای فاطمه موت رو ببوسم رقیه گفت بهم اگه دیدمت روت رو ببوسم یا اَماه، یا اَماه، حسین، حسین، حسین ....