من یادگار انقلاب کربلایم

من یادگار انقلاب کربلایم

[ کربلایی میثم تربتی ]
من یادگارِ انقلابِ کربلایم
من مردِ باقی‌مانده بینِ خیمه‌هایم

من شاهدِ تنهایِ عریان بَر زمین‌ام
من زائرِ قاریِ بالایِ سَنان‌ام

یا سَیِّدی، یا سَیِّدی، امامِ باقر ...

دیدم به گودال یک جسمِ بی‌سَر
داغِ اسیری، داغِ زینب، داغِ معجر

شش‌ماهه اصغر، صدپاره اکبر
دیدم سه‌ساله دختری با دیده‌ی تَر

آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا
ای حسین، آه و واویلا ...

روضه نمی‌خواهد تنی که سَر ندارد
قربانِ آن آقا که انگشتر ندارد

یک جایِ سالم در همه پیکر ندارد
جایی برایِ بوسه‌یِ مادر ندارد

آقایِ ما را از قَفا با دِشنه کشتن
آقایِ ما رو با لبایِ تشنه کشتن

با تیغ و نیزه جسمشو صدچاک کردن
آخر دهاتی‌ها تنش‌ رو خاک کردن

تشنه‌لبِ عالمین، ای شَهِ مظلوم حسین
فاطمه را نورِ عِین، ای شَهِ مظلوم حسین

نظرات