من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر

من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر

[ عبدالرضا هلالی ]
(من که ز آغاز عمر، بی تو نکردم سفر)۲
خیز و ببین یا اخا، با که سفر می‌کنم

سخت است تکیه‌گاه عالم باشی
(یک نیزه شکسته تکیه‌گاهت باشد)۳

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند حسین ابن علی بی کفن است

ای صبح امید، یا اباعبدالله
ای شاه شهید، یا اباعبدالله

در عالم دل، مدح تو می‌فرماید
قرآن مجید، یا اباعبدالله

حسین جان.‌‌‌..

از نفحات دمت، گشته جهان معتبر
گر که بخواند تو را، هست سما مفتخر

هر که به دامان تو، دست رسانده خوش است
دست به دامان تو، غصه ندارد دگر

گر گذر ار پای تو، عمر بگردد گران
بی تو کسی عمر نوح، داشت ندارد ثمر

هر که به کویت رسید، از برکات تو دید
چون که ندارد صنم، خانه‌ی فیض تو دم

هر که تو دادی محل، زهر کامش عسل
نیست ملامت بر او، بر تو بمیرد اگر

روز به تو ناله شد، شام به تو گریه شد
بر تو بریزد حسین، اشک خدا مستمر

آب شده مادرت، از لب و از حنجرت
حد تو بالا سرت، با پدرت نوحه کرد

(رأس تو بالای نِی، باز کند دلبری)۲
ناز کشد خواهرت، تو تا نمایی نظر

گفت ببین یا اخا، با که سفر می‌کنم
من که ز آغاز عمر، بی تو نکردم سفر

فردای قیامت که سر از خاک برآرم
بیش از همه مشتاق به دیدار حسینم

حسین جان...

نظرات