
عمو دووم بیار دارم میام دارم میام کنار تو کنار بابا عمو دووم بیار دارم میام منم یه ساعت دیگه کنار زهرام نمیذارم سر تو از تنت جدا شه نمیذارم نیزه به پیکر تو جا شه نمیذارم پای عدو به خیمه وا شه من مگه مُردم که رقیه بیبابا شه آقام حسینه، مولام حسینه گرچه یتیمم، بابام حسینه آه عبدالله، آه عبدالله... دیدم با رنج و غم تو خیمهها داره برا تو گریه میکنه سکینه تا اومدم عمو تو قتلگاه دیدم که قاتلت رسید با بغض و کینه منم که توی مستقیمترین صراطم منم تو کشتیِ سفینة النجاتم منم مثل تو تشنهی آب فراتم من آخرین فداییِ مخدّراتم گودال شلوغ و جنجال بهپا شد پیشت عموجون دستم جدا شد برات بمیرم ای عموی من که بیمَرکب و بیعمامه و ردایی میون تیغ و نیزههایی بمیرم که رو خاک گرم کربلایی چقد شده شبیه کوچه بین گودال تنت مثل چادرِ مادر شده پامال برای کشتن تو اینجا شده جنجال نیزه به پهلوی تو خورد و رفتی از حال بویِ مدینه، پیچیده اینجا بابام رسیده، همراهِ زهرا و الشِمر جالسٌ، نفس مادرش گرفت سر را بُرید و روبهروی خواهرش گرفت وِیلی وِیلی علی الحسین...