مهدی رسولی

صد گره افتاده در کارم چه کردم با خودم؟

3707
46
(صد گره افتاده در کارم چه کردم با خودم؟)۲
بد گرفتارم، گرفتارم چه کردم با خودم؟

در گلویم بغض درگیر است با آهِ مدام
شاهدِ لحظات دشوارم، چه کردم با خودم؟

سال‌ها بازیچه‌ی نفسِ طلبکارم شدم
من به خود خیلی بدهکارم، چه کردم با خودم؟

حال ایمانم مساعد نیست، تقوایم چه شد
سنگ شد قلب وفادارم، چه کردم با خودم؟

(بازارِ خود فروشی از آن سوی دیگر است
اینجا شکسته دلی می‌خرند و بس)

اشک چشمانم چه شد؟شوق مناجاتم کجاست؟
رفت لذت‌های سرشارم، چه کردم با خودم؟

در سرم می‌پروراندم حُب دنیا‌ را مدام
در فنا افتاده افکارم، چه کردم با خودم؟

داشت دستم ذکرِ تسبیح تو را یادش بخیر
(باب میلت نیست کردارم چه کردم با خودم؟)۲

غفلتی سنگین به روی سینه‌ام افتاده‌است
مانده‌ام زیر تَل و آوارم، چه کردم با خودم؟

باز هم با توبه و شرمنده برگشتم خدا
خوب می‌دانم گُنه‌کارم، چه کردم با خودم؟

دست‌هایم را گرفتی، گفتی از پیشم نرو
من که خیلی دوستت دارم، چه کردم با خودم؟

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش