جواد مقدم

رها کن عمه دستمو

1792
15
رها کن عمه دستمو، ببین گیر افتاده عموم
هر جوریه باید برم، نذار بریزه آبروم
بذار برم تو قتلگاه، تا برسم به آرزوم

آه
عمه ببین چقدر عموم غریبه
افتاده رو زمین خَدِّ التریبه
اگه که دیر کنم شیبُ الخضیبه

درسته که علمداری نداره
بذار برم نگن یاری نداره
فکر نکنن طرفداری نداره

آه جانم عمو، جانم عمو ...


تورو خدا بذار برم، عمه رومو زمین نزن
حالا که توی خیمه‌ها، کسی نمونده غیر من
نگاه به سنِ من نکن، تو رگمه خون حسن

آه
نمی‌ذارم عموم تنها بمونه
وسط لشکر اعداء بمونه
تنش به زیر دست و پا بمونه

شلوغِ قتلگاه عمو رسیدم
تا که صدای نالتو شنیدم
خطر راهو به جونم خریدم

آه جانم عمو، جانم عمو ...


با اینکه دستمو عمو، نمی‌تونم تکون بدم
می‌خوام که جنگیدنمو‌ من به بابام نشون بدم
چی بهتر از اینکه عمو، تو بغل تو جون بدم

آه
من اومدم برات جونم فدا شِه
تا نذارم سر از تنت جدا شِه
بالا سرت عمو دعوا بِپا شه

فدا سرت اگه سرم شکسته
شبیه مادرت پَرم شکسته
عمو تموم پیکرم شکسته

آه جانم عمو، جانم عمو ...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش