امیر برومند

دستمو از دست عمه جدا کردم

1967
10
دستمو از دست عمه جدا کردم
دلو رها کردم
برای سر دادن، من ادعا کردم

از حرم تا قتلگاه چقد دعا کردم
خدا خدا کردم
نفس نفس زدمو، تو رو صدا کردم

توی این جنجال، تو که رفتی از حال
اومدم گودال
انگاری قسمت اینه، ای عمو جونم
تن من با بدن تو بشه پامال

گرد و غباره
تو پیاده‌ای و دشمنت سواره
اون‌که نیزه نداره سنگ میاره
گرد و غباره

گرد و غباره
زخمای روی تنت تو بی‌شماره
ذکر عمه عَلیکُنَّ بِالفِراره
گرد و غباره

(ای عمو جونم) ۴

روی جسمت جای نیزه و شمشیره
تنت پر از تیره
دل من از دنیا
بدون تو سیره

مادرت فاطمه این صحنه رو می‌بینه
که قاتل از کینه
با خنجر اومده تا
بشین رو سینه

ناروا می‌زد، دشمنت با نیزه بی‌هوا می‌زد
پیرمردی اومد و
بین این گودال به تن بی‌جونت هی عصا می‌زد

گرد و غباره
آسمون کربلا تیره و تاره
روی پیکرت داره نیزه می‌باره
گرد و غباره

گرد و غباره
نزنیدش به خدا توان نداره
دخترش میونه خیمه بی‌قراره
گرد و غباره

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش