خواهم اگر به آن قد و بالا ببینمت باید تو را به وسعت صحرا ببینمت تکه به تکه جسم تو را جمع کردم و میچینمت به روی عبا تا ببینمت حالا که نیزه خورده و پهلو گرفتهای پیغمبرم، به کسوت زهرا ببینمت جان کندن مرا به تمسخر گرفتهاند پیش بساط خندۀ اینها ببینمت ترسم ز عمه بود بیاید، که آمده حالا من عمه را ببرم، یا ببینمت؟ **** بمون تا دوباره عزیزم قد و قامتت رو ببینم میدونم که ناچار، کنار تن پاره پارت میشینم دل من شبیه تن تو شده اربا اربا زمین خوردنم رو ندیده کسی تا به حالا میترسم که اسب اشتباهی بره پیش دشمن تو اسمت علیّه، اینا از علی کینه دارن میریزن سرت هرکی با هرچی داره علی جون یکی نیزشو تو تنت جا میذاره علی جون سرت رو میگیرم تنت روی خاکا میمونه تنت رو میگیرم سر تو چرا جا میمونه اگه عمه زینب نبود ای علی مرده بودم عبامو برا بردن تو نیاورده بودم