تا هست کربلا دل ما بی‌پناه نیست

تا هست کربلا دل ما بی‌پناه نیست

[ حسین سیب سرخی ]
تا هست کربلا دل ما بی‌پناه نیست
عمری که خرج سینه‌زنی شد تباه نیست

مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور
در شهر عشق هیچ دلی بی‌گناه نیست

پای رفاقت منِ بی‌چاره مانده است
یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست

ميعادگاه‌ِ هر چه فرشته‌ست کربلا
افسوس جا برای من روسیاه نیست

با سنگ می‌زنند تو را خیلِ کوفیان 
این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست

شمر و سنان و حرمله از راه آمدند
برخیز جای خواهر تو قتلگاه نیست
* * * * 
حسین آقام
همه می‌رن تو می‌مونی برام

کفن که دست مرا بست، دست تو باز است
و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم

حسین ...

نظرات