آه بی‌چاره زینب، آواره زینب

آه بی‌چاره زینب، آواره زینب

[ مهدی اکبری ]
آه بی‌چاره زینب، آواره زینب 
می‌بینی حال و روزمو، سالارِ زینب

می‌بینی داداش هنوز نمی‌شه باورم 
سرتو بُرید چطور جلو چشم ترم 

می‌بینی چه‌طور گره زدم به معجرم 
بدونِ تو با شمر و سنان همسفرم 

بی‌سر و سامانم ببین، دیگه نمی‌تونم ببین 
منم که روضه‌خونِ این، شام غریبونم ببین 

شام غریبانِ حسین امشب است، واویلا واویلا 
اولِ درد و مِحنِ زینب است، واویلا واویلا 

آه نداره چاره، ببین دوباره 
نیمه شبه خوابند همه، یکی بیداره 

دوباره باید که از خجالت آب بشم 
با صدای سوز گریه‌هاش، عذاب بشم

هرجوری که بود آروم شدن همه ولی 
چه‌ جوری حریف گریه‌ی رباب بشم 

ببین که گریونه رباب، لالایی می‌خونه رباب 
این شده امشب روضه‌ی، شام غریبونِ رباب 

اصغر من کِی به زبان آمده، واویلا واویلا 
حرمله با تیر و کمان آمده، واویلا واویلا 

آه چیا کشیدم، دیگه بریدم 
دنبال بچه‌ها توی صحرا دویدم دیگه بریدم

یکی یکی بچه‌هاتو باز شمردم و 
اسم همه رو به جز یه دختر بردم و 

گمشده تو صحرا یکی از دردونه‌هات 
به تو و اباالفضل جونشو سپردم و 

چشمای دریامو ببین، غمِ تو چشمامو ببین
شام غریبان تا سحر، ذکر رو لب‌هامو ببین

طفل یتیمی زِ حسین گم شده، واویلا واویلا 
قامت زینب زِ عَلم خم شده، واویلا واویلا

نظرات