
بین دیوار و در پَرپَر شدی مادر غرق خون افتادی پیش چشم حیدر هیچکسی به فکر حال و روزت نبود پروانهوار سوختی بین آتیش و دود خیلی پَستن آخرش با یه لگد درو شکستن غرق خون شد میخ در اومد و سینه لالهگون شد تا حرم سوخت حسنت ناله میزد که مادرم سوخت دادِ بیداد تا زمین خوردی علی از نفس افتاد زهرا زهرا زهرا... آسمون شد تیره، وقتی دید اشکاتو بیرحمانه کشتن ثلثی از ساداتو باغو آتیش زدن، غنچهها پژمردن پیش چشمای تو حیدرو میزدن چشمای تَر دست تو بوده روی دامن حیدر بیبهانه میزدن به پیکر تو تازیونه غم همینه میزدت مغیره با غلاف کینه مادر شاه وسط کوچه چی اومد به سرت آه زهرا زهرا زهرا... میگم با هر نفس که مادرو کشتن به خدا دختر پیغمبرو کشتن بمیرم ای یار غم دیدهی علی چی اومد بر سرت، شهیدهی علی روی نیلی لگد و میخ در و ضربهی سیلی زار و خسته پهلو و سینه و بازوی شکسته بیبهونه کوچه و ضرب غلاف و تازیونه یاس پَرپَر غسل نیمهشب و گریههای حیدر زهرا زهرا زهرا...