آه زهرا شده حیدرت تک و تنها

آه زهرا شده حیدرت تک و تنها

[ کربلایی نریمان پناهی ]
آه زهرا، شده حیدرت تک و تنها
آه زهرا، خیلی بی‌قرارم این شب‌ها
آه زهرا، بگو چی کنم‌ با این غم‌ها

بغض سنگینی تو گلوی من 
ای بانوی من، ای بانوی من
زدنت فاطمه روبه‌روی من
ای بانوی من، ای بانوی من

کشتنت مقابل نگاه من
ای سپاه من، ای سپاه من
رفتنت شده دلیل آه من
ای سپاه من، ای سپاه من

زهرا زهرا زهرا...

آه زهرا، شده غربت علی معنا
آه زهرا، بگو چی کنم من این روزها
آه زهرا، روضه می‌خونم برات حالا

شد دلم میون کوچه‌ها کباب
دادنم عذاب، دادنم عذاب
زدنت تو رو به نیت ثواب
دادنم عذاب، دادنم عذاب

همه‌جای پیکرت به خون نشست 
تا درو شکست، تا درو شکست 
با لگد زد تو رو بی‌حیای پست 
تا درو شکست، تا درو شکست 

زهرا زهرا زهرا...

آه زهرا، منو کشته اون جراحت‌ها
آه زهرا، زدنت تو کوچه نامردها
آه زهرا، دیدمت به زیر دست‌وپا

قنفذ و مغیره با هم زدنت
پیش حسنت، پیش حسنت
خون می‌ریخت از همه‌جای بدنت
پیش حسنت، پیش حسنت

ضرب تازیونه بازوتو شکست 
بسته شد نفس، بسته شد نفس
بشکنه پایی که پهلوتو شکست 
بسته شد نفس، بسته شد نفس

زهرا زهرا زهرا...

نظرات