
داره میسوزه بین شعله مادرم داره میسوزه پیش چشمای ترم داره میسوزه مادر خون جگرم داره میسوزه زهرا داره میسوزه چادر و موی سرش داره میسوزه همهی بال و پرش داره میسوزه رو به روی شوهرش داره میسوزه زهرا لگد زدن درو شکستن و غرور حیدرو شکستن و نمیگذرم از اون چهل نفر پهلوی مادرو شکستنو السّلام علی (فاطمه الزهرا)۳ امان از مسمار، نفسش به لب رسید امان از مسمار، مادرم دیگه برید امان از مسمار، شد برادرم شهید امان از مسمار امان از مسمار، غرق خون شد بدنش امان از مسمار، پیش چشم حسنش امان از مسمار، وحشیونه زدنش امان از مسمار دادن میون کوچه ها عذاب چقدر به حضرت ابوتراب میخندیدن حرومیا بهش بسته بودن دستاشو با طناب السّلام علی (فاطمة الزّهرا۳) آه اسماء، به تن علی نموند نا آه اسماء، آب بریز روی تن زهرا آه اسماء، حالا که منو گذاشت تنها آه اسماء، راز پهنون شده شد افشا آه اسما، دست من خورد به کبودیها آه اسماء، شد رخ نیلوفرش پیدا پس بگو چرا ازم رو میگرفت وا مصیبتا۲ دستشو همش به پهلو میگرفت وا مصیبتا۲ دیدی آخرش ازم گرفتنش وا مصیبتا۲ اشک من شد آب غسل بدنش آه زهرا، ببین حیدرت شده دل خون آه زهرا، میشورم با چشمای گریون آه زهرا، تن تو که شده غرق خون بعد تو به علی خوش نمیگذره یا فاطمه جان۲ جای ردّ خون تو روی درِ یا فاطمه جان۲ داغ تو بغضمو داره میشکنه یا فاطمه جان۲ به دل بچّههات آتیش میزنه ای وای من زهرای من