به سمت زهرا از حجره دویدم من

به سمت زهرا از حجره دویدم من

[ کربلایی نریمان پناهی ]
به سمتِ زهرا از، حُجره دَویدم من
عَدو جلوتر بود، دیر رسیدم من

فاطمه افتاد و، ناله‌کشیدم من
لَگَد به پهلوش خورد، دیر رسیدم من

(دیر رسیدم من، دیر رسیدم من) ۳
تو کوچه افتاد و دیر رسیدم من

صدایی از بِینِ، شُعله شنیدم من
سینه‌ی زهرا سوخت، دیر رسیدم من

دود فراگیر بود، خوب ندیدم من
محسنِ من سِقط شد، دیر رسیدم من

(دیر رسیدم من، دیر رسیدم من) ۲

رو بَدَنِ زهرا، عبا کشیدم من
فاطمه از حال رفت، دیر رسیدم من

صدای سیلی از، کوچه شنیدم من
چشمَم پُر از خون شد، دیر رسیدم من

به سَمتِ گودال از، خِیمه دَویدم من
شِمر جلوتر بود، دیر رسیدم من

سَرِ تو دعوا بود، نَعره کشیدم من
سَرِ تورو بُردن، دیر رسیدم من

خستگی از بدنت می‌ریزه 
داره نِیزه رو تَنِت می‌ریزه

مگه گودال چقدر جا داره 
یه سپاه داره سَرِت می‌ریزه

حسین، حسین...

نظرات