یه داغه، یه درده، که انگاری مثه باد خزونه یه بغضه که داره بازم قلب ماهارو میسوزونه یه مرده غریبه کسی حالشو اصلا نمیدونه بازم شعله از در زبونه کشید بازم اهل یک خونه در اضطراب بزرگ قبیله دلش خون شده با دستی که حبس میون طناب این همه زجر و مصیبت واسه این آقا زیاده صادق آل عبا رو میبرن پای پیاده سیدی امام صادق بدون عمامه آقا رو میبرن از دل خونه غرورش شکسته بمیرم که چشاش کاسه خونه زمین خورد تو کوچه رو دستاش داره از کینه نشونه نفس میزنه باز، نفس میزنه مثل حیدر از غصه قلبش پره داره روضه میخونه زیر لبش مثه مادرش هی زمین میخوره روضه قد کمونی پیش چشماشه همیشه غیر گریه واسه مادر، روز آقا شب نمیشه یه روضهست، که یادش دل عالمو خون کرده همیشه همونی که داغش شکسته دل مارو مثه شیشه تو مقتل نوشته مثه روز حسین پیدا نمیشه کسی که خدا روضه خونش شده تو گودال خون دست و پا میزنه تنه نیمه جونش روی خاکه و داره مادرش رو صدا میزنه تا دم مقتل رسیده خواهرش با دیدهتر دخترش تو خیمه داره میزنه بر سینه و سر ای حسین جانم، حسین جانم