قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است هوای شعر برای بقیع دلگیر است نفس کشیدنِ بین غبارها سخت است سرودن از حرمِ بیمزارها سخت است چگونه شعر بگوید دلی که میگیرد اَلا بقیع! چرا شاعرت نمیمیرد قرار نیست تو را بیسبب بهانه کنم ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم کبوتری که در این خانه لانه داشته است در آستان رضا آشیانه داشته است چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است که نامش کبوترِ حرم است بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش یا کاشف الحقائق، مولا امام صادق یا سیّد الخلائق، مولا امام صادق فرموده است حضرت صادق هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده با ما برادر است **** بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی آب فرات ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا