پلهای پشتِ سرِ من خراب شده میدونم اما میخوام برگردم و پیش خودت بمونم من عَبدِ روسیاتم، خودت بِده نجاتم یا ربِّ یا رب، یا الهی همه میگن صاحبخونه هنوز درو نبسته مشکن دل کسی رو که توبههاشو شکسته هیچ کسی رو نداره، راهش بِده دوباره یا ربِّ یا رب، یا الهی ای وای اگر جای کَرَم برپا بشه عدالت با دیدن پروندهها میمیرم از خجالت پروندهمو وا نکن، بندهتو رسوا نکن یا ربِّ یا رب، یا الهی شُکرِ خدا از آسمون رحمتِ حق میباره این مهمونی یه درِ ممنوعُ الورود نداره پیچیده عطر تازه، تموم درها بازه یا ربِّ یا رب، یا الهی جایی نمونده برای حرفای عاشقونه چشمِ امیدم به دعای صاحبالزمونه عاشقتو دعا کن، برا خودت سَوا کن یابنَ الحسن، یا فَرَجَالله موی سرم سفید شده، به آخراش رسیدم عمرم به سر رسیده و روی تو رو ندیدم من لایقت نبودم، من عاشقت نبودم یابنَ الحسن، یا فَرَجَالله اگر دعای این شبا نداشته هیچ نتیجه خدا رو من قسم میدم به حضرت خدیجه به مادرِ فاطمه، بگذر دیگه از همه یا ربِّ یا رب، یا الهی زمزم شده اشک چشام، هر نفسم زمزمه عزا گرفتم امشب از یتیمیِ فاطمه تسلیتِ ما همه به محضر فاطمه یا فاطمه اُمِّ اَبیها **** سینه از غصّه لبالب شد و طوفانی شد آسمانِ سحرش اَبری و بارانی شد بار بستی که به سمت ابدیت بروی بعدِ تو روز و شبش آنچه که میدانی شد ای نسیمی که وزیدی به بلندای یقین شیوهات آیه و آیینِ مسلمانی شد ای بهاری که گذشتی زِ بَرَش بعد از تو فصلهایش همهی سال، زمستانی شد بعدِ تو أینَ خدیجه به لبش بود مدام خانه با اشکِ فراقِ تو چراغانی شد شِعبِ پُر رنج کنار تو به سختی نگذشت بعدِ تو خاطرهها شرح پریشانی شد ماجرای کفنِ تو به دلش آتش زد روضه جانسوز شد و آه نِیِستانی شد