جرمم بود بی‌شماره

جرمم بود بی‌شماره

[ حاج سعید حدادیان ]
من بنده‌ی روسیاهم، این کوه جرم و گناهم
این ناله و اشک و آهم، با تو سخن دارم امشب

یارب یارب یارب...

زیر هر یارب تو، لبیک ما

با آن‌همه لطف و رحمت، از تو نکردم اطاعت
دارم به رخ اشک خجلت، ذکر تو هم بوده بر لب

یارب یارب یارب...

ای خالق مهربانم، مسکینم و ناتوانم
بنگر که افتاده جانم،پیوسته در تاب و در تب

یارب یارب یارب...

از تو عطا و کرامت، از من سرشک ندامت
از بیم قبر و قیامت، پیوسته هستم معذب

عزت ز تو‌ ذلت از من، لطفی کن ای حی ظلمت
این عبد آلوده دامن، گردد به کویت مقرب

جُرمم بود بی‌شماره، دادم ز کف راه چاره
ور حال من کن نظاره، به حق زهرا و زینب

رو دست من جای طنابه، هزار رحمت به خرابه
داغ من از بزم شرابه، بابا

بابا سه روز سه روز غذا نخوردم، ستاره‌ها را می‌شمردم
سیلی و تازیانه خوردم، بابا

بابا لشکر شام خیلی پستن، غرور عمه رو شکستن
پیش چشام دستاشو بستن

نظرات