اول این مهمونی چه سفره‌ای چیدی

اول این مهمونی چه سفره‌ای چیدی

[ حاج سعید حدادیان ]
گویند خیال دلبران تخت‌تر است
آن یار که دلرباست خوشبخت‌تر است

زنهار مباد از کسی دل ببری
معشوق شدن ز عاشقی سخت‌تر است


*****

اولِ این مهمونی چه سفره‌ای چیدی
آخرِ این مهمونی بگو که بخشیدی

خداحافظ آغوشِ رحمت و غفران
خداحافظ ای ماه عترت و قرآن
خداحافظ ای ماه خدا

حتی گناهامونو اگر که بخشیده
وداعِ با ضیافت عذابمون میده

خداحافظ ای ماه عشق و محبت
خداحافظ ای ماه وفور نعمت
خداحافظ ای ماه خدا

منو تحویل گرفتی چقدر صمیمانه
حالا حیرونم از این بزم کریمانه

خداحافظ ای ماه امام حسن
خداحافظ ای ماه حبیبِ من
خداحافظ ای ماه خدا

یه ماهه که بهتر از هزار هزار ماهه
حقیقت ماه خدا، بقیةَ اللهِ

خداحافظ ای ماه دیدنِ مهدی
خداحافظ ای راهِ دیدنِ مهدی
خداحافظ ای ماه خدا

خوشا کسی که قدرِ خدا رو می‌دونه
دلش می‌مونه پیش صاحبِ این خونه

خداحافظ ای ماه علی و زهرا
خداحافظ ای ماه شبای احیا
خداحافظ ای ماه خدا

*****

به قربان تو و لبِ عطشانِ تو
الهی خواهرت شود قربانِ تو

اَلا ای هم‌سفر کمی آهسته‌تر
مرا با خود ببر


*****

برو خواهر، جون مادر
نبینی خنجر و حنجر
برو خواهر، جون مادر
نبینی بریدنِ سر
برو خواهر

*****

او می‌دوید و من می‌دویدم
او سوی مقتل، من سوی قاتل

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

او می‌نشست و من می‌نشستم
او روی سینه من در مقابل

او می‌کِشید و من می‌کِشیدم
او خنجر از کین، من آه از دل

*****

حسین جان ای آبروی دوعالم
نگین سلیمان به حلقه‌ی خاتم
حسین جانم ای حسین جان 

خداحافظ ای برادر زینب

نظرات