پرستویی شکسته بال، میخواد از آشیون بره تا کِی از زخم رو پَرش، باید بارون خون بره کی دیده مرغ آسمون، پر و بالش شکسته شِه کی دیده مادری جوون، دیگه از دنیا خسته شِه (خزونی گلبرگشه، شفا دیگه مرگشه حتی دیگه نفس کشیدن، این روزا خیلی مشکلشه جای سیلی رو صورتش و، داغ محسن روی دلشه)۲ مادرم مادرم یا زهرا، مادرم مادرم یا زهرا ... تو کوچه کعبه شد علی، اومد زهرا برا طواف طواف دور سر علی، جزاش شد ضربهی غلاف غلاف سنگین بود و نگم، چه کرد تأثیر ضربههاش غلاف وقتی بالا اومد، شکست گل زیر ضربههاش دل علی خون شده، بی سر و سامون شده... دست من بسته بود و نبود، ذوالفقاری تو دستای من چهل نفر هر کدوم میزدن، ضربهای رو به زهرای من خزونی گلبرگشه، شفا دیگه مرگشه... حتی دیگه نفس کشیدن، این روزا خیلی مشکله جای سیلی رو صورتش و، داغ محسن روی دلشه مادرم مادرم یا زهرا، مادرم مادرم یا زهرا ... شکستن قوم بی حیا، غرور مرد خیبرو شکستن دست مادرو، تا بستن دست حیدرو خدا شرمنده شد علی، چقدر واسه امانتی آخه نیلوفری شده، گل یاس امانتی وقت زیارت شده، حرف امانت شده... یکی امانتی که ازش، میرسه بوی یاس به مشام یکی هم اون امانتی که، خوابیده تو خرابهی شام مادرم مادرم یا زهرا ، مادرم مادرم یا زهرا ...