
منم مظلومِ بیقرینه غریبِ مشهورِ مدینه کشم آهِ غربت زِ سینه خدایا ۲ من از دنیا خیری ندیدم ز درد تنهایی بریدم ز هر کَس من طعنه شنیدم خدایا ۲ من شاهم ولی بی سپاهم بدونِ یارم ز غم ابر بارانمو میبارم گره خورده کارم۲ سنگ صبورم شد آه و ماتمم میانِ خانه بییار و همدمم قاتلِ من شد در خانه محرمم حسن حسن جان مظلوم حسن حسن... امان از غربت دادِ بیداد غمِ آن کوچه مانده دَر یاد به پیشِ چشمم مادر افتاد خدایا۲ هنوزم بینِ خاطرم هست به کوچه پستی راه ما بست به مادر زد او با کفِ دست خدایا۲ با سرعت حرامی چنان زد که مادر غش کرد رُخش شد پر از خون رُخ من شدزرد دلم شد پُر از درد از این مصیبت قلبِ خدا گرفت جیغ کشیدم مادرم را گرفت که در گلویم دیگر صدا گرفت حسن حسن جان مظلوم حسن حسن غبارِ چادر را تکاندم به خانه مادر را کشاندم به خانه مادر را رساندم خدایا۲ به اشکِ ما در کوچه خندید دیگر چشم مادر نمیدید تنم شد بید از ترس و لرزید خدایا۲ با قدرت به رخسارِ مادر گلی نیلی زد که از گوشه روسری خون آمد خدایا۲ علی ندیده آنچه که دیدهام من آن امام محنت کشیدهام شرحِ غمم شد موی سپیدهام حسن حسن جان مظلوم حسن حسن *** حسینم ای بیسر حسین عریان پیکر تو را تشنه کشتند بمیرم ای مادر دوید و دویدم برید و بریدم سرت را سر نیزه دیدم قتلوک بُنیَّ زبحوک بُنیَّ یا حسین یابن زهرا...

عالی