مادرت نذار که مِحنت بکِشه

مادرت نذار که مِحنت بکِشه

[ پیام کیانی ]
علی لای لای...

مادرت نذار که مِحنت بکِشه
جلوی بابات خجالت بکِشه
هرطوری شده برات آب می‌گیره
شده حتی بره منّت بکِشه

من می‌خواستم تازه دلبری کنم
واسه بابات تازه همسری کنم
برا تو شبا لالایی بخونم
حرمله نذاشت که مادری کنم

علی لای لای...

خواب دیدم رو دامنم تاب می‌خوری 
داری از دست خودم آب می‌خوری
بعد تو محاله که سایه برم
وقتی که رو نیزه آفتاب می‌خوری

بعد تو سیاه شده شب و روزم
یاد تو به زیر آفتاب می‌سوزم
خواب دیدم مَردی شدی دوماد شدی
کاش می‌شد برات لباسی بدوزم

حرمله هِی می‌ذاره سر‌به‌سرم
جونِ تو توون نموند تو پیکرم
تازیانه انقده به من زدن
به‌خدا درد می‌کنه بال و پَرم

علی لای لای... 
****
آرزوهامو، دلخوشیامو
همه با دست خودم خاک کردم پشت خیامو
دیدی تو اصغر جلوی لشکر
به چه کنم چه کنم انداخت منو حرمله آخر 

وای دلم چه بی‌قراره
آخه شیش‌ماهه دیگه کشتن نداره
مادرش تو خیمه‌ها چشم انتظاره

علی‌اصغرم
با چه رویی آخه من باید به سمت خیمه‌ها برم
علی‌اصغرم
تو بگو آخه جه خاکی بریزم علی توی سرم

می‌میره رباب
وقتی حرمله زمین می‌ریزه رو‌به‌روش یه مَشک آب
می‌میره رباب
دیگه باید گهواره‌ی خالی تو رو بده تاب

علی‌اصغرم...

ای گل پَرپَر، شیش‌ماهه اصغر
به خدا سپردمت برو کنار علی‌اکبر
از هرچی نامرد، منّت کشیدم
کشتنت کسی نگفت شیش ماه برات زحمت کشیدم 

وای به غم کردن اسیرم
رحم نکردن به صغیر و به کبیرم
حق دارم اگه از این غصّه بمیرم

من دارم گِله
سر پیری عصای دست منو گرفته حرمله
من دارم گِله
خون تو می‌ریخت روی زمین اینا می‌کردن هلهله

چه‌جوری تابت بدم خوابت بگیره؟
ننه لالا لالا
دیگه عموجونم بیاد خیلی دیره
ننه لالا لالا

ننه لالا لالا لالایی لالا... 

کاش دیگه اَبرای توی آسمون گریه‌ش نگیره
آی علی، ای وای علی

تو که رفتی همرات قلبم رو بردی
ننه لالا لالا
بمیرم تیر خوردی اما تو شیر نخوردی
ننه لالا لالا

آه و واویلا... 
****
بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود 
سهمت دوباره خنده‌ی اغیار می‌شود

نظرات