ذات حق است فقط قدر و بهای حسنین

ذات حق است فقط قدر و بهای حسنین

[ حاج منصور ارضی ]
ذات حق است فقط قدر و بهای حسنین
راه قرب به خدا چیست؟ لقای حسنین

در حسینیه موحد شدنم کامل شد
بنده‌ام سجده کنم رو به خدای حسنین

آبرودار شدن ماحصل نوکری است
هست عزت همه‌اش تحت لوای حسنین

فاطمه بی برو برگرد تلافی بکند
هر کسی کار کمی کرد برای حسنین

کیمیا می‌شود از خیر مجاور شدنش
گرد و خاکی که نشیند به سرای حسنین

این که در سلسله سینه‌زنان سینه زدیم
بوده تاثیر مناجات و دعای حسنین

نذر کردم بروم ماه صفر صحن نجف
تا کنم طوف علی بهر رضای حسنین

اربعین پای پیاده حرم ثارالله
کاش دستم برسد تذکره‌های حسنین

دل من لک زده تا زائر شش‌گوشه شوم
دست خالی من و لطف و عطای حسنین

بارها گفته نبی این دو پسر جان منند
این همه ظلم نبوده است سزای حسنین

بسم رب الکرم از خیمه یلی می‌آید
از دل دفتر غیرت مثلی می‌آید

سیزده جام سبوی ازلی می‌آید
خوب دقت کنی انگار علی می‌آید

گفت قاسم پسر شیر جمل‌گیر منم
من حسنی شده‌ی دست امام حسنم

در سرم شوق عروج است پرم را برسان
قاصد از راه بیا و خبرم را برسان

برگه‌ی توصیه‌ی معتبرم را برسان
مادر  آن دست‌نویس پدرم را برسان

تا ببیند که بیهوده نبود این سخنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

قطره اشک تو شد آب وضو باور کن
ترس لشکر شده پیش همه رو باور کن

دشت پر می‌شود از خون عدو باور کن
جوشنی درخور مکن نیست عمو باور کن

زره پیکر من هست همین پیراهنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

قطره‌ی ابر بنی‌هاشمیون دریا شد
رجزی خواند که در قلب حرم غوغا شد

نفسش خورد بر این خاک که طوفان پا شد
ضربه‌ی تیغ کجش قاتل ازرق‌ها شد

نعره می‌زد که سر از کوفی و شامی بکنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

ناگهان دوره شدن خدعه‌ی این پیکار است
نیت هر که رسیدست به من کشتار است
بی‌هوا سنگ به صورت بخورد دشوار است

نظرات