نوح من در بلا حسین

نوح من در بلا حسین

[ حاج منصور ارضی ]
نوح من در بلا حسین
نوحه‌ام کربلا حسین

درد و درمان من فقط گریه ست
هم دوا هم شفا حسین حسین

ذکر قدر و محرمم این است 
ربنا ربنا حسین حسین 

در شلوغی حشر می‌گویم
وقت عفو خدا حسین حسین

از ما مصیبات او بنا شد آه
 السلام علیک ثارالله

می خرم از حسین ماتم را
می کشم روی دوش پرچم را

دوست دارم ز قبل خلقت خود
ماه خون خدا محرّم را

گفته زهرا زمان توبه ببر
اسم ارباب اسم اعظم را

به کسی چه اگر که می‌گویم
من فقط به حسین دردم را

از مصیبات او بنا شد آه 
 السلام علیک ثارالله

گریه کردم فقط برای سرش
جان اگر می‌دهم فدای سرش

روی نی وقت خواندن قرآن 
دخترش می‌کند هوای سرش

جای خنجر هنوز هم خونی‌ست
بوسه زد سنگ بر قفای سرش

ای که چشم ترش در آتش سوخت
چه تنوری سرش در آتش سوخت

خواهرش خوب شد که بوسیدش
هر رگ حنجرش در آتش سوخت

بی‌جهت در دل تنور نرفت
معجر خواهرش در آتش سوخت

یاد پنجاه سال پیش افتاد
صورت مادرش در آتش سوخت

در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت

آنکس که روزگار به گردش نمی‌رسید
آخر به سایه‌ی ستم روزگار رفت

روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آن‌سان سوار آمد و این‌سان سوار رفت

بانوی باحیای حرم بعد نیم‌قرن
بین غریبه آمد و با نیزه‌دار رفت

زینب اگرچه وقت بلا پس نمی‌کشید
هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت

می‌خواست تا وداع کند با تن حسین
او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت

خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت

نظرات