(دوباره از سر خط بسمه تعالی عشق)۲ که برد شعر مرا سوی بیکرانها عشق غرض ز گفتن این شعر مدح سلطان بود نوشتن از حرم و حضرت رضا با عشق (همیشه هست دلم رو به مشهد آقا)۲ چرا که نیست مرا اشتیاقی الا عشق به این حرم بنگر بوی آسمان دارد رواق عشق صحن عشق آقا عشق کبوتران بهشتی به گنبد و به زمین که میروند و میآیند در حرم با عشق به بست شیخ طبرسی که میرسی بینی نوشته است از این سو به سمت دریا عشق در این حرم همه مدیون لطف آقایند (در این حرم همه عاشق شدند حتی عشق)۲ میان صحن گوهرشاد زائری میگفت فدای غربت تو یا امام رضا یا عشق به پای پنجره فولاد سجده افتاده (همان که گفت مرا نیست قبله الا عشق)۲ چه دردهای بزرگی که تو شفا دادی مسیح بر دم تو نازد ای مسیحا عشق همیشه موقع اذن دخول جبرائیل به خنده امر نمودی: بیا بفرما عشق هر آنکه از در باب الجواد وارد شد قسم نداده به او دادهای دو دنیا عشق تو گفتهای که فقط گریه بر حسین کنید تو گفتهای که زنم ناله وا حسینا عشق رسید آخر شعر و دوباره حرف حسین دوباره از سر خط بسمه تعالی عشق یا امام رضا، امام رضا، امام رضا...