دل، تُنگ بلوریست، پُر از عشق به سادات یک دایره که هر طرفش فرق ندارد در حِصن علی هر که درآمد، در امان است این ساختمان، سقف و کفش فرق ندارد مقصود لب ما نَمی از کوثر مولاست این تیر، خدایی هدفش فرق ندارد؟ (دنبال علیهاست، دل در به در ما پس خاک بقیع با نجفش فرق ندارد) ۲ قنداقهی سجّاد، در آغوش حسین است دیدیم که دُر، با صدفش فرق ندارد در عالم زر، مِهر تو در قلب من افتاد ای حضرت سجّادهنشین، خانهات آباد تفسیر کند حُسن تو، تجلیل شدن را تشریح کند اشک تو، تنزیل شدن را در زنگ کلاسِ کلماتت، همه هستند یعنی تو، ببین عاشق تحصیل شدن را گهوارهی چوبیِ تو، معراج پَر ماست بخشید به ما، فرصت جبریل شدن را تشخیص تو و چهرهی بابات محال است آموختی آئینهی این ایل شدن را شهزادهی ایران، همه مدیون تو هستیم این حِس شعفآورِ فامیل شدن را تقدیر زمستانی ما، با تو بهاریست تقویم گره زد به تو، تحویل شدن را غمناک شدن با تو بعید است همیشه هر روز کنارت، شبِ عید است همیشه عشق تو به سلمان، اگر اِحراز نمیشد این قصهی عاشقشدن آغاز نمیشد از چهره اگر پرده نیانداخته بودی شخصیت عُشّاق تو، ابراز نمیشد گر مادر ایرانیتان لطف نمیکرد اهل عجم اینقدر سرافراز نمیشد در پنجرهی چشم تو، دیدیم خدا را هر منظرهای، این همه دلباز نمیشد صحن پُر خاک تو، مرا عرشنشین کرد بی تو پر من، لایق پرواز نمیشد موسای کلیمی و عصایت کلمات است بی نُطق تو در معرکه اعجاز نمیشد آهنگ کلام تو، پُر از شور حسینیست آن نغمه جز این حنجره همساز نمیشد از نطق پر از منطقات افکار بهم ریخت با خطبهی تو لشکر کفار بهم ریخت ما جیرهخورِ سفرهی پُر بار تو هستیم پس تا اَبَدُ الدَّهر، بدهکار تو هستیم مانند عموجان حسنت، دست به خِیری شرمندهی این شیوهی رفتار تو هستیم از خانهیمان، عطر ابوحمزه بلند است ما پرسهزنان، در دل گلزار تو هستیم تمثال تو در قاب دعا، جای گرفته هر ثانیه مشتاق به دیدار تو هستیم ای چهارمین خطکشِ توحید خداوند عمریست که ما بندهی معیار تو هستیم اقرار به حَقّانیتت، کُفر اگر بود منصور تو هستیم، سرِ دار تو هستیم