از شکوهت زبانم

از شکوهت زبانم

[ احمد نیکبختیان ]
از شکوهت زبانم الکن شد
آمدی و زمین مزیّن شد

علت بندگی معیّن شد
با تو تکلیفِ چَشم روشن شد

حضرت نور ، خانه‌ات آباد
السلام علیک یا سجاد

علی‌اکبر چه شاد و خندان است
چشم‌هایش دو ابر باران است

بغلش مثل رَحل قرآن است
به لبش آیه‌های ایمان است

وَاِن‌یکاد است بر لبِ اکبر
جمع شد جمعِ آل پیغمبر

آمدی محتوا درست کنی
بندگی را بنا درست کنی

‏ربّنا ربّنا درست کنی
کار را با دعا درست کنی

افتخاریست نوکرت هستیم
هم وطن‌های مادرت هستیم

نظرات