از رو لب فرشته غزل غزل می‌باره

از رو لب فرشته غزل غزل می‌باره

[ حسن عطایی ]
از رو لب‌فرشته غزل غزل می‌باره
داره می‌خونه بارون، تولدِ بهاره

دوباره اومد از راه، نوری که مُنجَلیه
کوریِ چشمِ دشمن، اسمِ اینم علیه

هر نفسش کوثره
هر قدمش محشر
چکمه‌سیاش قمره این نوه‌ی حیدر

علی علی جانم(۲)

ماهِ خونه‌ی ارباب، رسیدی دلبرانه
کشیدی رو دلامون یه‌خطِ عاشقانه

داری یه‌دنیا عاشق از همه‌جای ایران
فدایی داری کلی از ترک و کرد و گیلان

به قولِ آذریا، قوربان اولوم جانا
به قولِ مازنیا، مِن ته فدا جانا

نظرات

ماشاء الله کوری چشم دشمن اسم اینم علی ِ ❤️💚❤️🌴